فَترَت

فَترَت، به معنی فاصله و وقفه میان دو دوره است

فَترَت

فَترَت، به معنی فاصله و وقفه میان دو دوره است

دوران ما را می توان دوره فترت، نه این و نه آن، نامید. انسان نه دیگر به خدا اعتقاد دارد نه به کفر و بی ایمانی، نه بر ضد اولی می شورد و نه به دیگری پناه می برد، و حتی از بحث بر سر این مفاهیم هم بیزار است. دیگر نه نیکی برایش معنا دارد نه بدی، نه خودش را مسئول می داند نه گناهکار و نه مکلف به تکلیفی خاص. به همین مناسبت نه اصلاح طلب است نه انقلابی، نه خوشبین نه بدبین، نه اخلاقی و نه بی اخلاق، نه به مشیت الهی اعتقاد دارد نه به جبر زمانه، به عبارت دیگر، در بی تعهدی محض به سر می برد.

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱۱ دی ۹۵، ۱۶:۲۱ - رضا خوش بین
    :)

فیلمی که دیدم6: 4ماه، 3 هفته و 2 روز

دوشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۴۵ ب.ظ

نام فیلم: 4ماه، 3 هفته و 2 روز( Months, 3 Weeks and 2 Days 4)

نام اوریجینال:(4 luni, 3 saptamâni si 2 zile)

محصول: رومانی، 2007

کارگردان: کریستین مونجیو

 

4ماه، 3 هفته و 2 روز داستان زندگی یک شبانه روز دو دختر دبیرستانی( اوتیلیا و گابیتا) است که تلاش می کنند بصورت غیر قانونی عمل سقط جنین را برای گابیتا انجام دهند.

می توان آنچه در فیلم می گذرد را با تعابیری سخت و پیچیده؛ مهم تلقی کرد و هر اتفاق ساده ای که در فیلم می افتد را نماد مسئله ی فلسفی  غامضی دانست،( منتقدین آمریکایی و اروپای غربی بشدت دوست دارند به فیلم های آسیایی و اروپای شرقی اینگونه نگاه کنند).اما این فیلم درست از زمانی که مخاطب سعی می کند به لایه هایی ورای آنچه تصاویر گویای آن است نفوذ کند، تمام می شود.

فیلم انسان ها را به دو دسته تقسیم می کند: دسته ی اول کسانی که سعی می کنند اتفاقات اطراف خودشان را خود رقم بزنند، دسته ی دوم کسانی هستند که منجر به هیچ اتفاقی نمی شوند و می نشینند تا شرایط به جای آن ها تصمیم بگیرد.

نماینده دسته ای اول در فیلم اوتیلیا است که در تمام طول فیلم سعی می کند خرابکاری های دوستش(گابیتا) را درست کند؛ برای سقط جنین گابیتا دکتر پیدا می کند(که این بزرگترین خرابکاری گابیتا بوده است)، پول سقط جنین را جور می کند و هتل محل آن را رزرو می کند و وقتی دکتر سقط جنین به آنها می گوید که پولشان کم است، مجبور می شود که بجای مابقی پول با دکتر همخواب شود.

نماینده دسته دوم گابیتا است. بیش از چهار ماه از باردار شدنش گذشته و هیچ اقدامی برای جلوگیری از آن نکرده است(تا پایان فیلم هیچ حرفی از مردی که از او باردار شده به میان نمی آید)، و هنوز منتظر است تا کسی برای او کاری بکند.

اما نسخه  ای که فیلم برای ما می پیچد جالب و قابل تامل است، فیلمساز نه راحت طلبی و خودخواهی گابیتا را تقبیح می کند و نه تلاش های بی پایان و سختی کشیدن های اوتیلیا را تقدیس. بلکه وجود این دو را برای تعادل(که پلان پایانی فیلم به وضوح آن را به نمایش می گذارد) لازم می داند. در دنیا همیشه انسانهای کوچکی هستند که توان مقابله با شرایط را ندارند و برای هرکاری نیاز به کمک دارند؛ این، وظیفه ی دیگران را برای به دوش کشیدن بار آنها سنگین تر می کند.اولین دیالوگ فیلم تکلیف ما را با این دو شخصیت روشن می کند وقتی گابیتا به اوتیلیا می گوید:« می تونی کمکم کنی؟»، گابیتا تا پایان فیلم دست از تلاش برای آسودگی دوستش نمی کشد.

در دنیای رویایی فیلمساز، انسانها شبیه به هم نیستند بلکه باید هرکس با حفظ فردیت خود به وظیفه ش در قبال همنوعش عمل کند. این درست مقابل تفکر چپ مارکسیستی است که اروپای شرقی هنوز گرفتار آن است؛ یعنی گرفتن فردیت انسانها از آنها برای رسیدن به تعادل اجتماعی.

  • سعید ممتاز

نظرات  (۴)

۴۰۰ضربه را دیدم.اونقدر این فیلم دغدغه ام بوده که کاستی هاش را بهش می بخشم.
نقدتون را دوست داشتم.
بنظر من فیلم شخصیت پردازی خوبی نداشت.نمی دونم چطور بگم.فیلم را دوست دارم و مفهومش از اساسی ترین مفاهیم مورد نظرمه اما هرچی فکر می کنم بنظرم خود فیلم اونقدر ها قوی نیست.

کتاب لیدی ال از ر.گاری را خوندید؟
پاسخ:
سلام
ممنون که 400ضربه رو دیدید، و ممنون که نوشته ی منم دوست داشتید( قبلا هم گفتم اینا نقد نیست!)، سعی کنید چند تا دلیل خوب(لااقل برای خودتون) برای خوب نبودن این فیلم بیارید. به منم بگید خوشحال میشم.

لیدی ال رو هم سه چهارسال پیش خوندم، اگر کتاب رو تا آخر بخونید میبینید که فوق العاده است!

ممنون.من هم قراره دیر یا زود اگه زنده بودم ۴۰۰ضربه را بببنم.
آخرین فیلمی ک دیدم برای اسپانیا The Sea Inside هست که بنظرم محشر اومد.فکر می کنم دست کم بخاطر درون مایه ناب و نوعش بتونید یه پست جانانه راجع بهش بدید,اصلا جدا از بحث خود فیلم.من بشدت عاشق این فیلم شدم.

قمار باز را شهریور تمام کردم و واقعا لذت بردم
۱۰۰صفحه از کارامازوف را خواندم.اوایلش خوب تر بود.راستش بخاطر مشغله زیادم تو پاییز فرصت کتاب خوندن ندارم انچنان چه برسه ل رمانی ب این بزرگی اما بعیده دوباره سر فرصت دنبالش نرم.
بتازگی صید قزل آلا در آمریکا را خوندم از براتیگان که دوسش داشتم.
پاسخ:
ممنون که بازم فیلم پیشنهاد دادید، حتما میبینم.
کارامازوف رو هم تو رو خدا جدی بگیرید! هر وقت فرصت داشتید برید سراغش حتما. البته من پیشنهادم این بود که با جنایت و مکافات شروع کنید.
چه خوب ک این فیلم را دیدید. از ۱۰ فیلم برتر عمرم.
ظاهرا انقدرها خوشتون نیومده اما اشکالی نداره و نبایدم داشته باشه.
دیدگاهتون راجع به فیلم هم جالب بود. ممنون.
پاسخ:
سعی کردم به قولی که داده بودم عمل کنم(و فیلم را ببینم).
بنظرم شاهکار نبود اما قابل تامل بود.
بازم فیلم پیشنهاد بدید لطفا.
ممنون
  • همکلاسی مدنی ٦
  • من واسه اینکه امار وبلاگ بره بالا اومدم اینجا
    وگرنه سطح ما پایین تر از این مباحثه

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی