فَترَت

فَترَت، به معنی فاصله و وقفه میان دو دوره است

فَترَت

فَترَت، به معنی فاصله و وقفه میان دو دوره است

دوران ما را می توان دوره فترت، نه این و نه آن، نامید. انسان نه دیگر به خدا اعتقاد دارد نه به کفر و بی ایمانی، نه بر ضد اولی می شورد و نه به دیگری پناه می برد، و حتی از بحث بر سر این مفاهیم هم بیزار است. دیگر نه نیکی برایش معنا دارد نه بدی، نه خودش را مسئول می داند نه گناهکار و نه مکلف به تکلیفی خاص. به همین مناسبت نه اصلاح طلب است نه انقلابی، نه خوشبین نه بدبین، نه اخلاقی و نه بی اخلاق، نه به مشیت الهی اعتقاد دارد نه به جبر زمانه، به عبارت دیگر، در بی تعهدی محض به سر می برد.

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱۱ دی ۹۵، ۱۶:۲۱ - رضا خوش بین
    :)

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

۰۸
تیر
۹۵

شب‌های قدر تمام مسجدها و حسینه‌ها و مهدیه‌های تهران پر است از آدم‌های قرآن به‌سری که بعضاً اشکی هم از چشمانشان جاری است و به لب «الهی العفو»کنان شب را صبح می‌کنند. کسی اگر روزهای دیگر این شهر را ندیده باشد خیال می‌کند این مردم از عالَمی دیگر پا به این جهان گذاشته‌اند و آدمی دیگر ساخته‌اند. روزها مشغول خدمت به خلق‌اند و شب‌ها مقیم آستان خالق. گمان می‌کنند که اگر بدی‌ای در این جهان است مالِ دیگر آدمیان است نه اینان.

اما به راستی این‌همه شلوغی نشانه‌ی چیست؟ برای من هیچ! چرا؟ چون تهران همه چیزش شلوغ است، در این شهر هر اتفاقی بیافتد «همه» هستند. ورزشگاه‌ها شلوغ است، کنسرت‌ها شلوغ است، هیئت‌ها شلوغ است، خیابان‌ها شلوغ است، اعتکاف‌ها شلوغ است، تشییع جنازه ها، چه برای یک روحانی و چه مطرب و چه سیاست‌مدار و چه ورزشکار شلوغ است، تظاهرات علیه دولت شلوغ است و فردا تظاهرات له دولت شلوغ است، راهپیمایی با هر عنوانی شلوغ است، جلوی سفارت‌خانه عربستان شلوغ است و همزمان جلوی سفارت‌خانه فرانسه هم شلوغ است و البته هرجا هر صفی که باشد(از صف بنزین گرفته تا صف انتخابات) دراز است و شلوغ!
چندسال پیش استادی داشتیم که با شوق فراوان می‌گفت:«الحمدلله امسال هفتصدهزارنفر در اعتکاف ثبت‌نام کرده اند و این نشان می‌دهد که ما چقدر مردم با ایمانی داریم.» یکی از دوستان ساده‌ی ما گفت: «نه استاد این چه حرفی است که شما میزنید؟ما خودمان سه‌تا زناکار رو می‌شناسیم امسال اعتکاف ثبت‌نام کرده‌اند!» اینکه استاد ما چه پاسخی داد مهم نیست، مهم این است که درایران(یا حداقل تهرانِ) امروز از هیچ کنشِ اجتماعی نمی‌توان یک نتیجه‌‌کلی جامعه‌شناختی گرفت. به‌عبارت بهتر اگر تا دیروز دانشمندان انسان را به‌عنوان حیوانی که کارهایش را با غرض انجام می‌دهد می‌شناختند امروز دیگر می‌توان انسانی را پیدا کرد که هرکاری می‌کند نیتش فقط «دورهمی» است. براستی چگونه می‌توان کارِ کسی را که یک‌ماه قبل از رفتن به پیاده‌رویِ اربعین بلیت تایلندش را گرفته‌است تا یک‌هفته بعداز بازگشتِ از کربلا به تایلند برود توجیه کرد؟(نمونه واقعی است!)

    


این‌ شب‌های قدر در سایت‌ها پر است از عکس دخترها و پسرهایی که با ظاهری که احتمالاً کسی ازشان انتظار ندارد قرآن به‌سرگرفته اند و «بِکَ یا الله» می‌گویند. این عکس‌ها احتمالاً به این دلیل گذاشته شده است که به ما بفهماند که ببینید چه مردم خوبی داریم و هنوز ایمان از دل این مردم رخت برنبسته‌است! اما راستش این عکس‌ها برای من فایده‌ای ندارد. چون به‌شخصه با دیدن همین‌مردم در جاهای «ناجور» هم فکر بدی درباره‌شان نمی‌کنم(نه اینکه نخواهم قضاوت کنم) که رسولِ خدا فرمود:« گاه خداوند بنده‌ای را دوست می‌دارد اما عملش را نمی‌پسندد و گاه بنده‌ای را دوست نمی‌دارد اما عملش را می‌پسندد»[1]، بلکه اعتقاد دارم این مردم هرجا که می‌روند نیتشان خوش‌گذردانی است؛ پس نه بخاطر دشمنی با خدا به جاهای ناجور می‌روند و نه به‌خاطر آمرزش خدا قرآن سر می‌گیرند. آنها فقط کاری را می‌کنند که «حال»  می‌کنند.


[1] . و قد قال الرسول الصّادق(ص) انّ الله یحبّ العبد و یبغض عمله و یحبّ العمل و یبغض بدنه. نهج‌البلاغه خطبه154

  • سعید ممتاز