شهوت پارسی نویسی
دوشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۴، ۰۲:۱۵ ب.ظ
پدیده ای در عالم نویسندگی و ترجمه ی کتاب هست که من آن را به هیچ شکلی درک نمی کنم . و آن هم اصرار به پارسی نویسی است.
چرا باید از کلمات پارسی ای استفاده کرد که امروز هیچ فارسی زبانی معنای آنها را نمی داند؟ مگر زبان وسیله ای برای انتقال مفاهیم نیست، پس وقتی که ما نمی توانیم با کلمات ناب پارسی مفهوم مورد نظرمان را منتقل کنیم، داریم از ابتدایی ترین کارکرد زبان فاصله می گیریم.
من هم کم و بیش با شعارهایی مثلِ «زبان نشانه ی هویت یک کشور است» و «ملتی که زبانش تغییر کند تاریخش دگرگون می شود» آشنا هستم و البته بنظرم شعارهای درستی هم هستند. اما یادمان باشد این شعارها در مقابل کسانی داده می شد که با بکار بردن الفاظ نامفهوم( اغلب لاتین) راه ارتباط با اطرافیان را مسدود کرده بودند، درست همین کاری که امروز پارسی نویسان دارند می کنند!
من اسم این کار را می گذارم «شهوت پارسی نویسی».
به این مثال که از کتاب «سنجش خرد ناب» امانوئل کانت( همان نقدِ عقلِ محضِ خودمان!) انتخاب کرده ام توجه کنید:« چون مینوهای پویا گونه ای شرط پدیدارها بیرون از سلسله ی پدیدارها، یعنی یک چنان شرطی که خود پدیدار نیست، را پروانه مند می شمارند، امری رخ می دهد که از برآمد دوسوپادگزاریِ مزداهی بیکباره متمایز است.»(همان،صفحه 651، ترجمه میر شمس الدین ادیب سلطانی).
زیاده عرضی نیست!
- ۹۴/۰۷/۱۳