مخمصه
پنجشنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۵، ۰۶:۴۹ ب.ظ
میتوان سر را مثل کبک در برف فرو کرد و هیچچیز را ندید؟ میتوان ندید که...
مدتهاست که هر مطلبی که مینویسم با جملهی بالا شروع میشود و در ادامه آنقدر سرد و تلخ و گزنده میشود که جرأت ندارم به کسی نشانش بدهم و برای کسی بخوانم و جایی منتشرش کنم. حتی جرأت ندارم خودم هم سراغش بروم.
انگار من بلد نیستم مطلبی بنویسم که با خواندنش به کسی بر نخورد و برای کسی سوءتفاهم نشود. من بلد نیستم چیزی بگویم که همه بعد از شنیدنش لذت ببرند، هر حرفی که می زنم باید جایی را خراب کند و بدیِ ماجرا اینجاست که از سکوت هم بیزارم! در بد مخمصهای گیر افتادهام؛ دعا کنید که این وضعیت بهسامان شود.
- ۹۵/۱۱/۰۷