تنها مسئله این است
فرانسووا دو لا روشفوکو:[1]
«خداوندا آنچه تغییر ناپذیر است به من نشان ده تا آن را بپذیرم. و آنچه تغییر پذیر است به من نشان ده تا آن را به بهترین شکل ممکن تغییر دهم و به من قدرت پذیرفتن تفاوتها را عطا فرما»
این یکی از بهترین مناجاتهایی است که شنیدهام. بهراستی اگر همهی متفکّرانِ عالم به طریقی میتوانستند به این دو امر دست پیدا کنند دیگر کمتر مشکلی، حداقل، در مقامِ نظر وجود داشت. یعنی همه میدانستد که دستهای از امورند که ثابتاند و نمیتوان آنها را تغییر داد ودستهای دیگر هستند که متغیّرند و باید به بهترین شکل ممکن آنها را تغییر داد.
یک مثال کوچکِ این نزاعها را میتوان در اختلاف بین روشنفکرانِ دینی و عالمانِ سنتی خودمان یافت. اگر به روشنفکرانِ دینی ما ثابت میشد که اموری از دین وجود دارد که ثابتاند و جزء ذات دین؛ درحالی که روشنفکران آنها متغییر میدانند و اگر به آنها ثابت میشد که اگر کسی میخواهد متدیِّن باشد نباید این امورِ تغییر ناپذیر را کنار بگذارد، دیگر اختلافی با سنتیها پیش نمیآمد. و یا برعکس اگر علمای سنتیِ ما میپذیرفتند که برخی از اموری که آنها ثابت و لایتغیّر میپندارند مربوط به ذات دین نیست و امور عَرَضی است و قابلِ تغییر؛ آنها هم در کنارِ روشنفکرانِ دینی سعی میکردند این امور را به بهترین شکل ممکن تغییر دهند. اما دریغ و هزار دریغ که راز اینها بر ما پوشیده است و تنها خداوند است که از سِرِّ آن خبر دارد و بس.
- ۹۵/۱۱/۰۹